در بغداد زمان موسی هادی (از خلفای بنیعباس) مرد توانگری بود که همسایهای داشت که بینهایت بر آن توانگر حسد میورزید. چون دل این همسایه از حسد مرد توانگر پر شد، غلامی خرید و او را تربیت نمود و درباره غلام مهربانی فراوان کرد تا اینکه به حد جوانی رسید و اعضایش قوت گرفت.
روزی به او گفت: فرزندم! من از تو خواهشی دارم. در انجام آن چگونه خواهی بود؟ گفت مگر غلام در مقابل امر مولا و آقای خود چگونه میباشد؟
روایات پنجشنبه 27 اردیبهشت
معتصم وزیری داشت تنگچشم و حسود که از پیشرفت این مرد در بارگاه او رنج میبرد. با خود گفت اگر او را به همین ترتیب رها کنم، کمکم چنان در خلیفه نفوذ خواهد کرد که مرا نیز از وزارت برکنار کند!
روایات چهارشنبه 19 اردیبهشت